تاب می خورد!

ساخت وبلاگ
گذرگاه ماندگارhttps://fmrasouli.blog.ir/ مروری بر زندگی روزمره،کتاب‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها و دغدغه‌ها... fa https://blog.ir/ Sat, 07 Mar 2020 08:20:04 +0330 رهاسازی با واژه https://fmrasouli.blog.ir/1398/12/17/%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87 <div style="direction:rtl"><p dir="RTL" style="text-align:justify; margin-bottom:11px"><span style="font-size:11pt"><span style="line-height:107%"><span style="direction:rtl"><span style="unicode-bidi:embed"><span style="font-family:b,serif"><span lang="FA" style="font-size:14.0pt"><span style="line-height:107%"><span style='font-family:"B Lotus"'>الان دقیقا سه دقیقه مانده به 8 صبح روز شنبه 17 اسفند است. چند روز گذشته است؟ نمی‌دانم. حالم بد است و زندگی را تعطیل کرده‌ام؟ نه. اتفاقا آرام‌تر از دوبار گذشته هستم. اما... اما یک جور حس غم در وجودم هست. مثل آن لِردی که ته یک لیوان قهوه ترک می‌نشیند. تلخ نیست. سخت است. جزع و فزع ندارد. بی‌تابی به درگاه خدا ندارد. چون تصمیم درستی بود. اما درست بودن به معنای راحت بودن نیست. یا به این معنی که برایت سخت و غم‌انگیز نباشد. خلاصه اینکه آنقدر تاثیرگذار هست که میان کرونا، حشره‌های حمله کننده به خانه، پایان‌نامه، کار و نوشتن کتاب دوم، میان همه این شلوغی‌ها، جای مهمی در وجودم داشته باشد.جای خیلی مهم. زمان می‌برد تا رسوب شود و گه‌گاهی به یادم بیاید و تبدیل به یک آه شود. </span></span></span></span></span></span></span></span></p> <p d تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 11 مهر 1401 ساعت: 3:37

الان دقیقا سه دقیقه مانده به 8 صبح روز شنبه 17 اسفند است. چند روز گذشته است؟ نمی‌دانم. حالم بد است و زندگی را تعطیل کرده‌ام؟ نه. اتفاقا آرام‌تر از دوبار گذشته هستم. اما... اما یک جور حس غم در وجودم هس تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 173 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 23:56

  شما را نمی‌دانم اما من حسابی عاشق سریال‌های معمایی- جنایی هستم. همه آنها هم یک شیوه روایت دارند. هر قسمت باید معمایی حل شود و یک معمای بزرگ در بستر تمام قسمت‌ها وجود دارد که نقش نخ تسبیح یا چفت و ب تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 164 تاريخ : پنجشنبه 26 دی 1398 ساعت: 13:36

نمی‌دانم قصه چیست و چرا. اما این وبلاگ در حال کپی کردن نوشته‌های من است، حتی آدرس وبلاگ را هم با کمی تغییر کپی کرده است. وبلاگ مذکور، هر چه که هست هیچی ربطی به من ندارد.

تاب می خورد!...
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 26 دی 1398 ساعت: 13:36

  Goodreads  یک امکان خیلی جذاب دارد. «چالش مطالعه». اینطور است که تصمیم می‌گیری در سال میلادی پیش‌رو مثلا 10 کتاب بخوانی. آخر هر سال به تو آمار می‌دهد. چقدر از مقدار مشخص شده‌ات را خوانده‌ای.تعداد کت تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 26 دی 1398 ساعت: 13:36

#از_میان_­نامه ­های­_عاشقانه   شاید ندانی جان من، اما تکه­ای از تو در شیشه­ عطری که به من هدیه دادی، ماندگار شده است. کافی است کمی از آن را روی لباسم بپاشم،تو برای مدتها به آن سنجاق می­ شوی. برای مدته تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 7:36

«اسرافیل» بیشتر از آنکه قصه سفر و رفتن باشد، قصه ترک کردن است. قصه رها کردن. «آیدا پناهنده» کارگردان اسرافیل، با این فیلم و فیلم قبلش «ناهید» در حال تثبیت خود در زمینه پرداختن به زندگی زنان است. و اگر تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 7:36

#از­­_میان _نامه ­های­_عاشقانه دیروز  تو تمام مدت روی کاناپه دراز کشیده بودی. چند قرص مسکن خورده بودی. اما هیچ کدام اثر گذار نبود. پاهایت را از درد به هم می ­زدی. صدا از پاهای دردناکت درمی ­آمد از لبا تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 210 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 7:36

از آن روزهاست. در پی روزهایی که بیشترشان «از آن روزها» بودند. کلی کار دارم. کلی یعنی خیلی زیاد. کارهایی که مهلت تحویلشان تمام شده و به عبارت دیگر، الان در مرحله «ببخشید، در اسرع وقت می­ رسونم»، هستم. تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 7:36

دیروز از مامان خواهش کردم یک نوروبیون دیگر تزریق کند. درد که پیچید توی پاهایم، دیدم اگر نجنبم و تقویت کننده نرسانم به بدنم، باز می ­افتم. آن هم وسط این همه کار. خنده ­دار است.. تا دکتر گفت:«عزیزم این تاب می خورد!...ادامه مطلب
ما را در سایت تاب می خورد! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfmrasouli1 بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 7:36